#103 - وى شیش ماه است ک دلش رصد میخاهد و هر دفعه یا آسمان ابرى و هوا طوفانى میشود یا ماه کامل است و ستاره عا معلوم نیستند یا عم اگه هیچکدوم ازینا نباشه اداره مجوز نمیدهد:-"

رصد یعنى دو شبانه روز بیدار ماندن و زور زدن براى پیدا کردن اجرام آسمانى تو تلسکوپ وقتى توى سرسو هستن

نشستن زیر آسمانى که از شدت ستاره داشتن دارد منفجر میشود و پیدا کردن و کشیدن صور فلکى از توى آن بیشمار ستاره

شکستن کمر از بس که مجبورى با تلسکوپ خم شى یا زاویه سنجى کنى

یعنى ظلماتِ مطلق در حالیکه فقط با چراغ قوه قرمز نیم متر جلو پاتو بیبینى که نرى تو حلق دیگران:|

رفتن به دستشویى وسط شب تنها با یک چراغ قوه نورِ قرمز که یه وقت مردمک چشم دیگران تنگ نشود نتوانند ستاره عا را ببینند

تماشاى جوانان وطن (معلمان گرامى!!) وقتى از شدت بى خوابى رد میدهند و یجورى رد میدهند که باورت میشود یه چیزى زده اند!!

یعنى به قدرى لباس بپوشى که به جرمت ده کیلو و به حجمت پنج متر مکعب اضافه شه و تو بازم بلرزى تا عمق وجود :/

یعنى تا فرصتى پیش بیاد برى به بخارى بچسبى انقد که آقاى ایرجى برگرده بهت بگه،"با همین فرمون برى جلو ترک میخورى"!


یعنى حمل تلسکوپى که دو برابر خودت جرم دارد و درک کردن مورچه ها =)

یعنى مجبور باشى هرچى تعارفت کردن بخورى که پاشا نزندت:/

یعنى عدم توانایى خواب از دست صداى پاشا و ستاره و دیگران!

و با وجود همه اینا...

جورى به آدم خوش بگذره که تا هفت ماه بعد هم خاطره جدید از توش در بیاد!!!


اصن روایت داریم ملت بخاطر رصد پامیشن میان المپیاد نجوم:))


• خدایا دمت گرم. یه رصدى چیزى جور کن ما بریم دلمون پوسید بخدا:/

[سه شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۲۴ ب.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan