#128 - پرنده مُردنیــست...🕊🖤

شاید یکى از بزرگترین انگیزه ها و دلخوشى هاى هممون تو همه این سالها، این بوده که داریم پشت میز و نیمکت هایى درس میخونیم که یه روز یه آدم بزرگ پشتشون درس میخونده... که یه روز اون آدم دقیقاً تو سن ما و با شرایط ما و عین ما، درس میخونده؛ زنگ ناهارا تو همین حیاط یا پیلوت میشسته و ناهار میخورده؛ و تو همین راهروها با دوستاش میگفته و میخندیده... این فکرا بهمون امیدوارى میداد که شاید ما هم بتونیم یه روز حتا یه درصدِ اون موفق بشیم و به علم خدمت کنیم؛ همونطورى که اون کرد...

امروز؛ یکى از بزرگترین افتخارات سمپاد و فرزانگان، جهانى رو که شگفتیهاشو به خوبى درک کرده بود، ترک کرد. امروز سمپاد بزرگترین مایه ى مباهات خودشو از دست داد... و ما همه عزاداریم بابت از دست دادنش...

راستش، آقاى الف چند ماه پیش که داشت درباره ى رسالت آدم ها تو دنیا صحبت میکرد؛ داستان چپ کردن اتوبوس شریف -که مریم میرزاخانى هم بینشون بوده- رو برامون تعریف کرد. و گفت که چطورى از اون همه آدمِ تو اون اتوبوس، فقط مریم و دو نفر دیگه جون سالم به در بردن و مریم سالهاى بعدش کلى افتخار کسب کرد. و من دارم به این فکر میکنم که شاید رسالت مریم همین بوده؛ اینکه بیاد و آگاهى ما از فیزیک و ریاضیات رو یه لِول جلو بندازه و بره... و مطمئنم موفق شده؛ در واقع به بهترین نحو ممکن رسالتشو انجام داده...:)

[شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۳۴ ب.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan