#139 - حالا هى هشتگ بزنید، کلیشه برعکس درست کنید، استادیوم نرید به امید اینکه خانوما رو راه ندن..! مشکل از جاى دیگست.

فیلم رگ خواب رو دیدم. بعد از دیدنش به این فکر افتادم که چرا تو بیشتر فیلمهایى که ایرانیا میسازن،نقش زن داستان، یه آدم احساسى و وابسته به معشوقشه که خودش تنهایى کارى نمیتونه انجام بده؟! انگار شخصیت زن تو داستان فیلم فقط واسه این تعریف شده که یکى باشه که عاشق مَرده بشه! هیچکدوم از فیلمهاى ایرانى اى که تا حالا دیدم یه زن قوى رو به نمایش نذاشته. این فکت نشون دهنده خیلى چیزاست؛ نشون دهنده اینه که تفکر غالب جامعه ما هنوز هم که هنوزه زن رو یه موجود وابسته و محتاج فرض میکنه که با وجود تمااام این فاز هاى روشنفکرى، هنوز هم در اکثر مواقع ترجیح داده میشه که خرجشو مرد بده و زن فقط تو خونه غذا بپزه و بچه بزرگ کنه. خب من تا یه جایى با این تفکر موافقم؛ به نظر من تو بزرگ شدن بچه، باید مهر و محبت به خرج داده بشه و زن میتونه این مهر و محبت رو به نحو کاملى به بچه منتقل کنه. اما فقط تا همینجا! به نظرم ما هنوزم زن ها رو "انسان" در نظر نمیگیریم. منظورم اینه که؛ مثلاً یه جمله معروفى هست که میگه "از دامن زن، مرد به معراج میرود." این جمله یجورایى گفته شده که دل زنا رو خوش کنه. اما سوالى که دارم اینه؛ چرا زن باید بشینه و یه مرد از دامانش به معراج بره؟! چرا خود زن نمیتونه بلند شه به "معراج" بره؟:)) چرا ما همیشه زن رو موجودى در نظر میگیریم که آفریده شده که همسر دارى و مادرى کنه؟ چرا به زن به چشم کسیکه نیازهاى یه مرد رو تامین میکنه و بهش کمک میکنه تا موفق بشه نگاه میکنیم؟ همونطورى که مردها تو جامعه موفقیت کسب میکنن، زنا هم حق دارن موفق بشن. من نمیخام این قضیه رو کورکورانه و یه طرفه نگاه کنم؛ نه اونجورى که فمنیستهایى که دیدم نگاه میکنن. من خودم با حجاب خیلى موافقم. حجاب اجبارى نه ها! حجاب. و اینم میدونم که اینطور هم نیست که مردا تو جامعه خوش خوشونشون باشه و اجتماع نگاه بدى بهشون نداشته باشه. اما بیاید قبول کنیم جامعه به زن ها بیشتر سخت گرفته تا مرد ها. و بیشتر زن ها رو آدم حساب نکرده تا مرد ها رو. من میدونم پسرا چه سختى اى باید بکشن واسه اینکه بتونن با کسیکه دوست دارن ازدواج کنن، میدونم چقدر بار مسئولیتیشون سنگینه؛ میدونم سربازى رفتن چقد سخته، میدونم خرج یه خونواده رو دادن چقد مشکله. اما سوالم اینه که چرا باید اینطور باشه؟ چرا ما انقدر جنسیتى به قضایا نگاه میکنیم؟ هم مرد و هم زن وظیفشونه خرج خونه رو تامین کنن. هم مرد و هم زن حق دارن از حقوقشون خرج خودشون هم بکنن. هم مرد و هم زن، حق دارن ازدواج نکنن؛ اگه فکر میکنن اینجورى موفق ترن. اون دیدگاهى که ما به یه "زن تنها" داریم دیدگاه خوبى نیست. اینکه فک میکنیم زن تنها ضعیفه و باید سایه کسى بالا سرش باشه تا بتونه آرامش داشته باشه اصلاً درست نیست. اینکه تو فیلمامون، زنا رو یسرى موجود عاشق و کور و وابسته نشون میدیم که تنها سلاحشون زیبایى و نازشونه، همین موضوع باعث میشه جامعه به زن اینطورى نگاه کنه. که جامعه حس کنه زن به وجود نیومده که واسه خوذش شخصیت مستقلى باشه؛ حتما باید مردى پشتش باشه و هدایتش کنه. این دیدگاه دیدگاه بدیه، که تو ایران بیشتر از بیشتر دنیا وجود داره. فیلم Joy 2015 رو مثال میزنم. این فیلم زنى رو نشون میده که مطلقه ست، دو تا بچه داره و شغل چندان درستى نداره و علاوه بر بچه هاش مجبوره از مادرش و مادربزرگش و پدرش و حتا شوهر سابقش نگهدارى کنه! اما یجایى از این کار خسته میشه، دیگه نمیذاره اوضاع اینطورى پیش بره. با اینکه یه زنه و خب نگاه تحقیرآمیز و از بالا به پایینى حتا تو آمریکا به زن ها وجود داره. اما جوى به این چیزا اهمیت نمیده و جلو میره. چند بار شکست میخوره و کلاه سرش میره تا بتونه محصول اختراع خوذشو بفروشه. و در نهایت، آدمى که ما به عنوان جوى میبینیم کسیه که با خلاقیت خودش تونسته خودشو از منجلابى که توش بود بکشه بیرون و موفق بشه. چیزى که تو جامعه ما خیلى خیلى غریبست. من به شخصه وقتى جوى رو با رگ خواب مقایسه میکنم خنده م میگیره:)) و رى اکشن آدماى تو سینما موقع دیدن رگ خواب خیلى آزارم میداد که همشون به احمق بازیاى لیلا حاتمى پوزخند میزدن، حتا خود زن ها!
در حال حاضر، به نظرم جامعه بیشترین تاثیر خودشو از سینما و صدا و سیما میگیره. راجع به صدا و سیما که اصلا  بحث نمیکنم:)) اما کارگردانا باید یکمى بیشتر تو ساختن فیلماشون دقت کنن. نه اینکه فیلم فقط اسکار و نخل طلا و سیمرغ بگیره. به نظرم ارزش هنر به همینه که یه سرى چیزا که فیزیک و مشتق و انتگرال نمیتونن به آدما بفهمونن رو بهشون بفهمونه. به نظرم تا وقتى سینما نتونه این حس رو القا کنه؛ وضعیت همینه که هست.
[چهارشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۳:۲۱ ق.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan