#15

کم کم هوا داره سرد تر میشه و روزا کوتاهتر... بادی که تو کوچه میوزه با خودش بوی پاییزو میاره... حس خوب راه رفتن تو برگای زرد... و نگاه کردن به درختایی که با تمام توان کمی که تو استخونای چوبیشون مونده سعی میکنن آخرین برگای سبزی که باقی موندن رو رو شاخه هاشون نگه دارن... نور خورشید کم سو تر میشه و بیشتر وقتا پشت ابرای بارونی قایم میشه و...

کم کم داره پاییز میشه...

پاییز، فصلی که با تمام وجود حسشو دوست دارم! قدیمترا پاییزو به خاطر اون شعر اخوان ثالث دوست داشتم و فصل مورد علاقم اگه ازم پرسیده میشد، پاییز بود اما حالا... حالا پاییزو حس میکنم، با تمام وجود... غمی که تو وجودشه رو میفهمم... این غمی که پاییز میندازه به جون آدم غم قشنگیه، دوسش دارم... پاییز برگایی که فکر میکنن طلایی شدن و دیگه هیچی کم ندارنو از درختا میریزه پایین و رفتگر هم جاروشون میکنه... پاییز اشک آسمونو در میاره... اشک زمینیا رم همینطور... پاییز خیلی نامرده، ولی با تموم نامردیاش، با تموم نامهربونیاش... دوسش دارم...

پاییز جان لطفا امسال هم مهربون باش و کمکم کن آدم بهتری بشم... اومدنت مبارک :)


+ آهنگ مناسب واسه دلگرفت های پاییزی... [🔗]


[يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۱۲ ب.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan