باید یه اسم واسه این نوع از همزاد پندارى پیدا کنم:))

ولى من فهمیدم چرا سوپرگرل دیدن با همه ى بى مزگیا و بچگونه بودنش و به خوبى و خوشى تموم شدناش، اینقدر روح منو ترمیم مى کنه.

کارا (شخصیت اصلى) مشکلات روحى شبیه به منى داره. ولى باز هم سر پاست. باز هم مى جنگه. و آخرش یجورى همه چى رو کنترل مى کنه.

گمونم دیدنِ کسیکه با تمام وجود باهاش همزاد پندارى مى کنم در حال حل کردن یکى یکىِ مشکلاتش، یجورایى بهم این آرامش -شایدم توهم!- رو مى ده که درست مى شه. تو با سبک خودت برو جلو و نهایتش همه چى درست مى شه.

اینکه دختر به این قوى اى، نیازى به عشق ورزیدن به یه آدمِ خاص نداره که بتونه ادامه بده، شاید بزرگترین امید من باشه. حداقل فعلاً.


پ. ن.: فکر کنم قبلاً اشاره کرده م که مثل چارلى کلمکس توthe perks of being a wallflower، با شخصیتهاى داستانهایى که مى خونم و مى بینم، جور عجیب غریبى همزاد پندارى مى کنم. کارا تو صدر این جدوله.

[دوشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۹ ق.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan