#46 - اینجاست که میخندد، دیوانه به دیوانه :)))

هیشکى خونه نیست، منم همینطورى که داشتم درس میخوندم نیم ساعت رو جزوه با دهن باز خابم برد، بعد نمدونم چى شد که بلند شدم. بعد رفتم واسه خودم کاپوچینو درست کنم بلکه یکم خابم بپره دیدم حوصله ندارم، یه دونه ازین بسته حاضریاش برداشتم بریزم تو آب جوش دیدم آب جوش عم نداریم =)))

منو میگى یه ماگ گنده (قدر لگن حتى!) برداشتم پر آب کردم پنج دیقه گذاشتم تو مایکروفر!!! بعد که برش داشتم دیدم داره قل قل میکنه 😂😂😂 بعد بسته پودره رو که خالى کردم توش تا خرخره پر شد به حدى که نمیشد هم بزنى! و الان اینجا نشسته م و دارم به این فک میکنم که چیجورى اینو هم بزنم که نریزه!!

خلاصه تو آینه که به خودم نیگا کردم ناخودآگاه زدم زیر خنده 😄😄


پ. ن. : خودم میدونم کلاسورم خیییلى نازه. تازه، دستسازم هست :دى


[چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۵۴ ب.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan