همم.

روزهای عجیب و غریبیه.

ناامیدی و تاریکی داره سعی می‌کنه به وجودم مسلط بشه.

غمگینم. از اون غمهایی که به قول توران خانم، باید به کار بزرگ تبدیلشون کرد.

دارم تلاش می‌کنم با عقل تصمیم بگیرم و کاری به جوزدگی و هیجانهایی که صدا و سیما از داخل و BBC از بیرون ایجاد می‌کنه نشم. هر کدومشون یک مدل دلمو خون می‌کنن، روی زخمام نمک می‌پاشن و همه‌ی زجرها رو یادم میارن.

دارم تلاش می‌کنم استدلال منطقی بکنم. مطالعه کنم. نه که عمل شخص من به تنهایی خیلی تاثیر خاصی داشته باشه، ولی می‌خوام حسابم با خودم صاف باشه.

BBC و ایران اینترنشنال و... حرومزاده رو قبول ندارم. صاف توضیح نمی‌دن کلیپهای احساسی و سانتیمانتالی که می‌سازن به حکمی که در نهایت می‌دن چه ربطی داره. استدلالهاش در حد همون استدلال صدا و سیمای حرومزاده‌تر خودمونه که می‌گه بیاید رای بدید روح قاسم سلیمانی شاد شه. (:|) و رای دادن به معنای تایید نظامه.

من تا ساعت 8 شب پنجشنبه، به این نتیجه رسیده‌ام که بر خلاف زر مفت صدا و سیما، پابرجایی نظام کوچکترین ربطی به مشارکت کردن یا نکردن مردم نداره. تعداد مشارکت حتی جایی توی تاریخ هم ثبت نمی‌شه. حداقل آرای سفید ثبت می‌شه.

متوجه نمی‌شم چطور رای دادن به تایید نظام ربط داره و رای ندادن به رد نظام. هر غلطی که بکنیم این کاندیداها حتی بعد از انتخابات هم جایگاه بسیار بالاتری از من و امثال من دارند و بدون ربط به اینکه کی رئیس جمهور می‌شه، زندگی مرفهی دارند و دغدغه خاصی نخواهند داشت. این منم که 8 سال جوونیم زیر سایه این آدمها می‌سوزه چون ایرانیم و محکومم به سوختن. این منم که همه زندگیم تحت تاثیرشون قرار می‌گیره.

از طرفی هم یکی از بهترین و منطقی ترین حرفهایی که شنیدم این بود که «حق رای» داشتن، حتی به ظاهر، اهمیت بالایی داره. وگرنه اون همه آدم بابتش کشته نمی‌شدند. و دوست ندارم باعث بشم چیزی که مردم با زور به دست آوردند، با انفعال من و امثال من به فراموشی سپرده بشه. چون این قدم رو به جلویی نیست.

 

نمی‌دونم. خیلی نمی‌دونم خیلی خیلی نمی‌دونم.

اگه حرفی دارید بیاید صحبت کنیم:))

[پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۰۴ ب.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan