:-برخیزیدن

آى لار. خر نشو و اینجا رو ول نکن. کانالو رها کن. به اصل خویش بازگرد.
چیه این تلگرام. ایح ایح ایح.

قول میدم دیگه. این سرى دیگه هیچوقت نمیرم:)
-- البته اینکه این مدت بى کلمه ترین بودم و بى حوصله هم رو ننوشتنام تاثیر داشت. ولى الان برام مهم نیست که حرفام یه خط میشن یا شونصد خط. مینویسم. هرکى دوست نداره هى نوتیف بگیره هم خب طبیعتاً نمیگیره دیگه:))
و اینکه -مث همین الان- هى یادم میره رمز بذارم. فقط رو اونایى که مهمه هر کسى نخوندشون رمز میذارم که ملت م اذیت نشن :)
[چهارشنبه، ۲۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۷:۰۰]

گذشتن و رفتن پیوسته.

بیشتر آدما میان و مى رن. خیلیاشون نگاهم نمى کنن که تو بهشون به چشم همیشه نگاه میکردى. بعضى آدما نمى تونن همیشه تو قصه ت بمونن. نه حتا واسه مدتى که بشه بهشون دل بست و ازشون دل کند. مى رن و تو مى مونى و دلى که محکم بغلش کردى و سعى دارى نشکنه. هر چقدم سعى کنى محبتاى کوچکشونو جورى که قبلاً بودن تفسیر کنى و به خودت بقبولونى طرف هنوز هست، هنوز نرفته.

ولى دارم بهت مى گم. بفهم. همینه. زندگى همینه. یه وقتایى فکر مى کنى مى شه، و با اینکه با تمام وجود سعى مى کنى بشه، نمى شه. یه وقتایى باید دست از تلاش بکشى. باید وایسى نگاه کنى ببینى چى مى شه. یه وقتایى نویسنده قصه ت خودت نیستى. باید دست از تلاش واسه پس گرفتن قلم بردارى و بذارى هر کسى که داره مى نویسه، کارشو بکنه. اسمش هرچى که هست. خداعه، کائناته، یا یه سرى احتمال و شانس عجیب غریب تو طبیعته.

یه وقتایى بیشتر از این روا نیست کارى انجام بدى. چون اگه با تلاشاى تو اتفاق کوچیکى هم بیفته، دیگه واقعى نیست. زورکیه. دیگه اون حسى که مى خواستى رو بهت نمى ده. اون وقت تو مى مونى و درد داشتن چیزى که همیشه مى خواستیش و الان که داریش دیگه نمى خوایش. و از بین این همه آدم، دیگه تو مى دونى این چه بد دردیه. 

پس رها کن.

با نشدنش کنار بیا.

واسه خودت فکر و خیال الکى نکن، و چیزها رو همونطور که هستن ببین.

تمام.

[پنجشنبه، ۲ آبان ۱۳۹۸، ۱۱:۲۸]

رهاش کن رییس..!

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
[جمعه، ۲۶ مهر ۱۳۹۸، ۰۰:۵۵]

Don't Panic

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
[جمعه، ۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۷:۲۹]

A new music video of the famous song by coldplay

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
[پنجشنبه، ۲۱ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۲۰]

هر سال.:|

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
[پنجشنبه، ۱۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۱:۰۲]

واقعاً درسته این ریختی بریم تو هیجده سال آیِ قاضی؟:))

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
[شنبه، ۲ شهریور ۱۳۹۸، ۲۱:۴۵]

این یکی رمزش فرق داره

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
[يكشنبه، ۲۷ مرداد ۱۳۹۸، ۱۴:۰۸]

چقد رسمی و هول هولکی شد!

انقدر این روزا شلوغم که اصلاً وقت نمی‌کنم بیام اینجا و بنویسم. از اپیزودایی که نوشته‌م تا الان چند تا اتفاق دیگه افتاده که یه سری چیزارو راجع به اون موضوعا عوض کرده.

این هفته ی کذایی انتخاب رشته و دو هفته ی بعدش که درگیر کارای جشن فارغ التحصیلی مدرسه ایم تموم بشه، میام و هر چی که این تابستون شد و نوشتنی ه رو می‌نویسم.

 

رتبه م جوری نشد که میخواستم، ولی درصدام تقریباً همونایی بودن که دلم میخواست. با اون درصدا، رتبم باید زیر پونصد میشد طبق هر سال. ولی مثکه سازمان سنجش یه سری از خراب کاریاشو گذاشته بوده واسه نسل ما.

الان با مدالم تقریباً همه چی قبول میشم جز کامپبوتر شریف. بین فیزیک محض و مهندسی کامپیوتر مونده م که کدوم. اگه tip یا تجربه یا هرچیز دیگه ای دارین برام خوشحالم میکنین.

باشد که همه رستگار شویم.=)

[دوشنبه، ۲۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۹:۱۷]

تا اپیزودِ نمی‌دونم چندُم.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
[شنبه، ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۲۲:۱۴]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan