شایدم خودم عوض شده م، هوم..؟

وقتی برمی‌گردم و حرفهای خیلی قبل تَرَم به «نون» رو می‌خونم، دوباره حسِ همون آدمی که قبلاً برام بود زنده می‌شه...

بعد با خودم فکر می‌کنم، اون که عوض نشده؛ اون که هنوز هم حرفاش همونه...

پس چرا حس من بهش انقدر عوض شده؟


پ. ن.: بیاین روراست باشیم. دوستی اگه عمیق و خالص باشه، فاصله توش مشکلی ایجاد نمی‌کنه. چه فیزیکی چه منتالی. می‌شه بعد از ماهها حرف نزدن با یه دوست واقعی، نشست و حرف زد و باز هم حس داشتن همون رفاقت قدیمی رو داشت.

اینو از دوستی با «نون» پست قبل فهمیده‌م. چون از این پنج سال دوستی، شاید روی هم رفته دو سالشو با هم حرف نزده‌یم. و با تموم اینها، هیجان‌زده ترینم که فردا قراره ببینمش.

پس مشکلم با این یکی «نون» چیه..؟

[دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۴۲ ب.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan