:-لبخند محو ناشى از آرامشِ نسبى

دیشب موقعى که سرمو گذاشتم رو بالش، به این فکر کردم که بالاخره بعد از مدتهاى طولانى، روزى رو تجربه کردم که قشنگ بود. آروم بود. و توش، یک ثانیه هم به چیزاى بد، طورِ بدى فکر نکردم. ایعنى اگه به بدیا فکر کردمم در جهت خوب شدنم بود.
بعد کم کم داشتم وحشت زده میشدم از این حجم تغییر در حال و روزم -که قبل ترها چقدر خوشحال تر بودم و چى داره میشه و اینا- که دیگه چراغ مغز عزیزمو خاموش کردم و خوشبختانه خاموش شد.:دى
[شنبه, ۸ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۳۴ ق.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan