حالم خوبه. دو هفتست که دیگه حالم واقعی خوبه. بالاخره از اون دوره ای که به بودنِ آدما نیاز داشتم تا خوب باشم و وقتی با خودم تنها میشدم ترس و تنهایی روم سایه مینداخت گذشتم. حالا دارم قشنگیای دور و برم رو میبینم. پاییز قشنگتر شده. زرد و نارنجیا رو میبینم و روحم پرواز میکنه. بارون و هوای ابری رو میبینم و ذوق میکنم. کتابای نیمه تموممو تموم میکنم؛ سریال میبینم؛ درس میخونم و کد میزنم. و خلاصه دارم تمام سعیمو میکنم که دوباره به دوران اوجم برگردم=)
احساس غربتم تموم شده. حالا دیگه به دانشگاه احساس تعلق میکنم. و حتا دوست دارم وقتمو اونجا بگذرونم=))
وقتم ولی نمیدونم کجا میره! الان یه هفتست دارم تلاش میکنم بیام اینجا و از اتفاقات این چند وقت بنویسم و نمیشه:)) الان که نوشتنم نمیاد. اینو گذاشتم اینجا که یادم بمونه و یه فورسی بشه که بیام بنویسم!
[سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۰۶:۳۸ ب.ظ]