Anti-suicidal note

اینو اینجا برات میذارم که همیشه یادت بمونه:
بعضى وقتا بدترین روزاى عمرت ممکنه تو بهترین روزاش اتفاق بیفتن.
نمیگم عظمت باید در نگاه تو باشد نه در چیزى که بلا بلا بلا -هرچند اونم نکته ى خوبیه:))) -
ولى چه خوب و بدو نسبى در نظر بگیرى چه مطلق، یه ویژگى از هر روز هست که مطلقه و تقریباً همیشگیه (خب، بجز روزِ مرگت یا اگه یه وقت تصمیم بگیرى با دوره تناوب ٢٤ ساعت، دور زمین بچرخى)
و اون اینه که... هر روز زندگى تموم میشه و مى گذره. و وقتى گذشت، دیگه تموم شده و فقط یه سرى دیتا که نصفشون واقعى نیستن و برداشت مغز تو از اتفاقاتشن جا مونده.
یه روزایى، زنده موندن و اون روز رو به پایان رسوندن بدون تسلیم شدنت در برابر وسوسه ى ترک زندگیت به مقصد یه ماهواره ى زمین ثابت، مث گرفتن جاییزه ى نوبل تو یه سرى روزاى دیگست.
پس... کانگرجولیشنز. یو مِید ایت.


شاید برات جالب باشه که بدونى چى شد، هیولا.
موقتاً آرومم. ولى بعد از اتفاقاى بزرگ، مغز من دیر شروع به پروسس کردن و نشون دادن احساساتش و واکنشهاش نسبت به اتفاقات افتاده مى کنه. واسه ى همین چند روز دیگه میام و مى نویسم.:)
[پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۸، ۰۴:۰۹ ق.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan