#86 و چقد برا تحویل پروژه هاى دوتاییمون،حرص خوردناى دوتاییمون واسه کاراى کارسوق،نامه بازیامون تو اون دفتر بنفش پاپکوعه و شونصد تا چیز دیگه که محدودیت کاراکتر تو عنوان پست کفاف نمیدن نام ببرم،دلتنگم.

هیچوقت نفهمیدم چطورى میشه که دو نفر، با تموم علاقه اى که به هم دارن، بعد یه مدت شدیید قربون صدقه ى هم رفتن، کاملاً از تکاپو میفتن و دیگه حوصله جواب همو دادن رو هم ندارن. این ویژگى شاید نفرت انگیز ترین خصلت انسانیه. و واقن نمیفهمم به چه دردى میخوره.
اینکه من الان از ترس افتادن این اتفاق واسه خودم، دو روزه که به "ن" پیام نمیدم، مسخرست جدن.
و ازون مسخره تر اینه که حس میکنم اونم دقیقن به همین خاطره که به من پى ام نمیده..!
جالبه. بخاطر اینکه از هم دور نشیم، به هم نزدیک نمیشیم. یه توافق خاموش و مسالمت آمیز-و مسخره.
[پنجشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۰۲ ق.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan