#17

چرا مامان فک میکنه هرکسی تو ایران یه کار خوبی انجام میده حتماً و قطعاً یه هدف بدی پشت کارش هست و کلاهبرداره؟؟ ینی ما ایرانیا انقدر پست شدیم که به نظر مامان لیاقت انجام هیچ کاری رو که خالصانه خوب باشه رو نداریم؟

آدمایی که شبیه مامانم فکر میکنن (و کم هم نیستن) چطوری میتونن زندگی کنن هیولا؟

آدمیزاد چطور میتونه با این فکر که هیچ آدمی وجود نداره که بخواد بهش کمک کنه، زندگی میکنه؟ دیوونه نمیشه؟

بابا جان درسته که بد زمونه ای شده و کثیفی آدما بیشتر شده... اما به همون عزیزی که این جهانو آفرید قسم... هنوز هم خوبی هست... هنوز هم عشق هست... هنوز هم میشه شاد بود...

اینکه هرروز آدمای جدیدی به دنیا میان نشون میده که خداوند هنوز از گونه ی بشریت ناامید نشده! نشون میده که خدا هنوزم باور داره کسایی از ما هستیم که میتونیم دنیا رو نجات بدیم...

به خدا هنوز آدمایی هستن که با دیدنشون آدم پاکی و معصومیتشون رو حس میکنه... عزمِ جزم شده شون واسه ی بهتر کردن دنیا رو میفهمه... پلیدی نسل انسان هنوز به 100% نرسیده... اگه از بالا به زمین نگاه کنی، بین اون همه نقطه های سیاه روی کُره ی زمین هنوزم تک و توک نقطه های طلایی و روشن پیدا میشن که قلبشون صافه و نیتشون خیر... هنوزم میشه به بشریت امیدوار بود... حداقل تا زمانی که من وجود دارم...!!

پ. ن.: اگه حتی یه نفر گذرش به اینجا افتاد و این نوشته رو خوند، مامان من در این پست کاملاً نمادینه، و نماینده ی تمام افرادیه که مثل خودش فکر میکنن!
پ. ن. 2: میخام این پستو با یه تیکه کوچیک از شعر قشنگِ "در گلستانه" یِ سهراب سپهری تموم کنم:

زندگی خالی نیست:

مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.

آری

تا شقایق هست، زندگی باید کرد.

.
.
"سهراب سپهری"



[پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۰ ب.ظ]
یه جای خیلی خیلی دور.
با زیباترین و پر ستاره ترین آسمونِ ممکن.:)
Designed By Aylar          Script writing by Erfan Powered by Bayan